خاتون1 ،تلاشی ابتر!(قسمت نخست)

رشته ای که دنباله نخواهد داشت... روزنامه ی ایران در خاتون 2 چه خواهد کرد؟!

رضا بردستانی

درست در گرمای چهل و چند درجه ای تابستان نود، و در اوج بهره بردن از ماه ضیافت الهی،در روزهای نماز و استغفار و توبه به درگاه معبود، سر و صدایی در شهر پیچید مبنی بر این که روزنامه ی ایران(ارگان رسمی و مورد حمایت دولت) در ویژه نامه ای 260صفحه ای با عنوان سؤال برانگیز "خاتون"1 غوغایی بر سر مسئله ی حجاب و به سخره گرفتن چادر مشکی به پاکرده است که بی اختیار به یاد جنجال چند سال پیش بر سر مقاله ای در باب قصاص و بسته شدن روزنامه ی منتشر کننده ی آن مقاله افتادم و از صمیم قلب خداوند متعال را شکر نمودم که "خاتون 1"ویژه نامه ی رایگان!!! روزنامه ایران بود و اگر در یکی از روزنامه های متمایل تر! این جسارت رخ داده بود الآن سراسر کشور در تب و تاب برپایی تجمعات خودجوش و مردمی و برگزاری مراسم ابراز انزجار از این حادثه به سر می برد به نحوی که حداقل پای مزدوران خود فروخته و ایادی استکبار و در رأس آن ها انگلیس و آمریکای جنایتکار خودنمایی می کرد!

با وجودِ چند تکذیب تند و صریح و سریع مبنی بر این که من نبودم، روح و روانم از این موضوع بی خبر است و ارجاع واکنش های تندتر به قوه ی قضاییه ، تفسیر تهاجمی مدیر مسئول کیهان ، مقابله ی همه جانبه و تند برخی از سایت ها، تکذیب و اعتراضاتی که از گوشه و کنار شنیده می شود، واکنش تند آیت الله خاتمی، توضیحات روابط عمومی روزنامه ایران و حتی تسویه حساب های چندین سایت و پایگاه مجازی با "جوانفکر"و "ایران"و صد البته دفاع تمام قد "یامین پور"، هیچ کدام پاسخگوی جسارت بیش از اندازه روزنامه ایران در ویژه نامه "خاتون1" که گویا قرار بوده است شماره و یا شماره هایی دیگر نیز داشته باشد! نبوده و نیست.

حضور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجلس، پس از توزیع گسترده ی این ویژه نامه ی آزار دهنده همانقدر پاسخگوی جراحت ایجاد شده خواهد بود که جهت گیری و جوابگویی مدیران ایران در روزهای خاکستری پس از چاپ ویژه نامه ی از پیش طراحی شده! حضور نام هایی چون "آیت الله سید احمد خاتمی"، "آیت الله حائری شیرازی"، "مسعود ده نمکی"، "دکتر حسین الله کرم"و"دکتر مهدی انوشه" بر روی جلد این ویژه نامه آن قدر تعجب برانگیز است که اگر بدون غوغاسالاری و به دور از حاشیه سازی، جریان پشتیبان طراحی، چاپ و توزیع این ویژه نامه شناسایی و خلع قدرت نشوند در ماه های آینده و روزهای پیش رو اقدامات گستاخانه تری را از جریان موسوم به "انحرافی"و حلقه های دیگری که مخفیانه و در سایه این عناوین رسانه ای شده! دست به اقدامات مخرب تری می زنند، شاهد خواهیم بود. این گروه با تکیه بر حاشیه هایی که بر متن و اساس جریانات اعتقادی، در راه شناسایی این گروه به وجود آورده است، همچنان به تاخت و تاز اعتقادی خود برای تخریب بنیان های اعتقادی و خاکریزهای تدافعی دینمداران بلند اندیشه ، ادامه خواهد داد؛ جریاناتی که مشربی چند صد ساله داشته و به غلط منسوب به یک یا چند فرد خاص محسوب می شود، جریانی به ظاهر پر قدرت و ریشه دار که سایه بر تاریخ و فرهنگ این سرزمین افکنده است.

هدایت افکار و اندیشه های اجتماعی که نگران آینده ی اعتقادی و بنیادی این انقلاب هستند به سمت یک فرد خاص که نشان داده، نه از سواد کافی برای رهبری این جریان برخوردار است و نه تسلط و احاطه ی علمی کافی برای جریان سازی را دارا می باشد! او تنها روزنه ای است برای نفوذ افکار و اندیشه های مدیریت شده، آن هم به دلیل ضعف آشکاری که در برابر قدرت و ثروت از خود بروز داده است.

دامن زدن به این اندیشه که یک فرد آن قدر توان دارد تا به تنهایی رهبری و هدایت یک جریان عظیم فکری و عقیدتی به شدّت "منحرف"حداقل 400 ساله را به دست بگیرد همان مصداق بارز آب به آسیاب دشمن ریختن و یا به عبارتی ساده تر حرکت به سمت دلخواه دشمن است و باید از افتادن به گرداب این تردید و توهم بر حذر ماند و با تیز بینی و شناسایی رگه های فکری و عقیدتی این گروه منحرف ریشه های سترگ و تنومند آن را برای همیشه از خاکی که در آن آرمیده است بیرون آورد.

ویژه نامه ی "خاتون1"باید در تمامی ابعاد بررسی و تحلیل شود، مقالات به دقت خوانده و با صاحبان قلمی که پدیدآورنده بوده است نشست و به مجادله برخواست؛ کم نخواهند بود کسانی که نامشان را در پای مقاله ای مشاهده نماییم و اثری از آثار فکری آنان را در طول و عرض آن مقاله مشاهده و ملاحظه ننماییم. در این میان جبهه گیری نیروهای حزب اللهی به قدرت آلوده نشده و لایه ی مؤمن جامعه باید آن قدر معقول و منطقی باشند که این پروژه در محملی سراسر آرامش ، ریشه یابی و بررسی علمی و اعتقادی شود. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به برخی از ابعاد گسترده و جسارت آمیز به یکی از اصول اعتقادی مغفول مانده که از بنیادی ترین و اساسی ترین دستورات الهی ـ انسانی یعنی حفظ و اشاعه ی فرهنگ حجاب و رعایت حیا و خویشتن داری که آموزه ای مترقی و مدرن نیز محسوب می شود . آنچه مسلم است این ویژه نامه در دو شاخه دست به اقدام علیه حجاب و کسب جایگاهی برای خود در میان اقشاری بوده است که نگاهی سست و تردید آمیز به مسئله ی حجاب دارند آن هم در روزهایی که نیروی انتظامی در قالب «طرح امنیت اجتماعی»به شدت و باجدیت با مسئله ی شنیع بد حجابی و بی حجابی به مقابله برخواسته است ؛ نخست، اشاعه ی افکار و عقاید انحرافی و ایجاد جوی وهم آلود علیه حجاب و به طور کلی پوشش اسلامی و در شاخه ی دیگر به دست آوردن پایگاهی تبلیغی برای مقاصدی همچون دست اندازی به بدنه ی جوان و فعال اجتماع و کسب مشروعیت کاذب از راه دست یافتن به آراء وسیع در بین این قشر از جامعه گو این که شاید شاخه ی سومی نیز بتوان در دور دست ها متصور بود و آن این که نیروهای مخلص و اخلاق مدار اجتماع در برابر این حجم گسترده مجبور به اتخاذ موضع سکوت از هر حیث باشند.

علی اکبر جوانفکر که خود را خط آتش نوشتاری ِ جریان انحرافی معرفی نموده است و هر از چند گاهی با اظهار نظراتی عجیب و جانبداری هایی عجیب تر اطرافیان حتی نزدیک به خود را نیز مأیوس تر از گذشته می نماید در پیشانی این ویژه نامه مطلبی با عنوان «راه حل های ساده را پیچیده نکنیم!»می نویسد:

«این یک حقیقت انکار ناپذیر است که زن ایرانی در پرتو نگاه ارزشی اسلام عزیز، توانسته است به شرایط مطلوبی دست پیدا کند اما آشکارا چنین به نظر می رسد که بخشی از زنان ایران، آن گونه که انتظار می رفت، قدردان اسلام نبوده و خود را به زیور ارزش های اسلام از جمله حجاب اسلامی نیاراسته اند. از حقوقی که اسلام برایشان تضمین کرده بهره برده اند اما با آنچه که دین مبین برای رستگاری و خیر و صلاح آنان در نظر گرفته، همسازی و همراهی نداشته اند»

اگر چه در کلام او هیچ شائیه ای یافت نمی شود اما در ادامه با طرح چندین سؤال، نخستین تردیدهایی که در متن به نحوی دلخواه و هدایت شده به آن ها پاسخ داده شده است را ایجاد نموده خود را در نقطه ی آغازین یک جدال بزرگ و به شدت انحرافی با طرح دیدگاه هایی تأمل برانگیز معرفی می نماید:

«مسئول و مقصر کیست؟آیا علماء، روحانیون و فرهیختگان جامعه اسلامی مسئول و مقصرند که نتوانستند معنا و مفهوم حجاب را به عنوان ایمن کننده و نجات بخش زن، به روح و جان زنان مسلمان ایرانی نفوذ دهند؟آیا کسانی که به نام اسلام در کشور مدیریت کردند و به جای تجلی مکارم اخلاق در رویکرد و عملکرد خود، ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری را گسترش دادند، مسئول فاصله گرفتن بخشی از زنان جامعه از حجاب اسلامی هستند، آیا اقدامات صورت گرفته برای برخورد با پدیده بدحجابی ، اشتباه بوده است؟ آیا مسئولان ذیربط کشور، شناخت و تحلیل صحیح و دقیقی از ریشه ها و علل بروز و ظهور این پدیده دارند؟طرح سؤال در واقع تلاشی است برای تبیین صورت مسئله است و مادامی که صورت مسئله به خوبی روشن نشود، نمی توان تصمیم مؤثر و مفیدی در قبال آن اتخاذ کرد»

با خوانش دوباره ی سؤالاتی که مطرح شده است در می یابیم که پاسخ آری و یا خیر به هرکدام از سؤالات و نیز نفی و اثبات هر کدام از تردیدهای به ظاهر پرسش گونه می تواند بخش و یا بخش هایی از جامعه را در چالشی عظیم بیافکند و یا دوره های تاریخی و زعامت بخشی از جامعه که به دست علمای دینی بوده است زیر پرده ی سنگینی از تردیدها و نگاه های بی جواب قرار گیرد. ما نیز از ایشان سؤال می کنیم به راستی مقصر کیست؟ با پیشینه ای که از جوانفکر و همفکران او سراغ داریم تا آن جا که با بی پروایی هرچه تمام تر به تفسیر صریح ترین و ساده ترین دستور مقام عظمای ولایت در قضیه ی وزیر اطلاعات دست زد بهتر به جواب های مورد اشاره ی جوانفکر ی پی خواهیم برد! آن جا که او در قالب سؤال علماء، روحانیون و فرهیختگان جامعه اسلامی را یکی از مقصرین احتمالی این معضل بزرگ معرفی می نماید و در آن جایی که مدیریت های کلان را در رابطه با بخش فرهنگ و عقیده به چالش می کشد سمت و سوی حرف هایی که در لفافه ای از سؤال مطرح می سازد به سمت جای و جایگاهی است که قدرت و جرأت بیانش را ندارد واگرنه با صراحت بیان می نمود . این که او بخشی از مدیریت جامعه اسلامی ایران را که مسئول تجلی مکارم اخلاق بوده اند را به کج اندیشی و کجرفتاری متهم می سازد از یک پرسش و سؤال ساده و پیش پا افتاده فراتر است هر خواننده ی عاقلی می داند این سؤالات به گونه ای طرح شده اند که جواب های دلخواه نویسنده از متن سؤال به خوبی قابل مشاهده است.

در ادامه و نقطه ی انتهایی نگارش خود قرار دادن مسئله ی حجاب را در حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر اشتباه می خواند در حالی که این جمله به شدت انحرافی و فرافکنانه است چرا که مسئله ی حجاب در متن تعالیم دینی ما قرار دارد و عدم رعایت آن و پوشش هایی که سلامت جامعه را به خطر می اندازد را به نیروهای آمر به معروف و ناهی از منکر واگذاشته اند و نه اصل مسئله ی حجاب را ! نیروی انتظامی به عنوان نیرویی قانونمند و تشکیلاتی که به گونه ای متمایز حفاظت از نوامیس مردم و تأمین نظم جامعه را در اختیار دارد برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده ی احتمالی و نیز جلوگیری از دخالت تفسیر های شخصی در مسئله ی برخورد با بدحجابی و بی حجابی به صورتی کاملاً متین و با رعایت موازین شرعی مبادرت به برخورد با پدیده ی شوم بدحجابی و بی حجابی که می رفت تا به عادتی زشت مبدل شود نموده است، این که با جملاتی کوتاه و ساده و نیز با ملایمت خواسته باشیم توپ اشاعه ی بدحجابی و بی حجابی را به زمین نیروی انتظامی، نوع عملکرد و دخالت آنان در این مسئله بیاندازیم نشان می دهد چندان بدمان نمی آید معترضین به برخورد با پدیده ی بدحجابی و بی حجابی را رو در روی نیروی انتظامی و گشت های امنیت اجتماعی قرار دهیم.

نتیجه و خلاصه ی کلام این که آقای جوانفکر به عنوان خط آتش مطبوعاتی منتسب به جریانات انحرافی حل پدیده ی بدحجابی را آسان دانسته و دخالت نیروی انتظامی در آن را "مشکل ساز"، "غیر مطلوب"، "تکراری" و "بی نتیجه" می دانند! انحراف و جریانات آشکار و نهان این دسته و گروه پیچیده تر از آنی هستند که با یک مجله و یک ویژه نامه کار خود را تمام شده بدانند، ساخت فیلم، ایجاد ناآرامی های اجتماعی ، بهره برداری از محافل و مناسبت های مختلف به ویژه مذهبی و دینی، فعلیت های شاخص هنری و ورزشی، اقتصاد و بنگاه های پرتوان اقتصادی... همه و همه برنامه هایی خواهد بود که در 22 ماه منتهی به انتخابات ریاست جمهوری شاهد و ناظر آن خوهیم بود.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا